در ادبیات مدیریت، ویژگیهای پرشماری برای رهبران خوب برشمرده شده است، ولی شاید بتوان با الهام از گفتهی اینشتین، یک ویژگی جامع به این مجموعه افزود. رهبران برجسته کسانی هستند که تلاش میکنند تا کجرویها، ناراستیها و پلیدیها را بزدایند و درستی، راستی و پالودگی را جاگزین کنند تا جهان مکان بهتری برای زندگی آدمیان شود. چنین رهبران نیکاندیش و نیککرداری هستند که دیدن بداندیشیها و بدکرداریها را تاب نمیآورند و نهتنها خود دست به کار میشوند، بلکه دیگران را نیز با خود همراه میسازند و با یاری هم بدیها را پاک میکنند تا جهانیان را دیگر باکی از وجود پلیدی نباشد. و به گفتهی نظامی:
من بیدل و راه بیمناک است چون راهبرم تویی، چه باک است
ماکسول در کتاب «معجزه رهبری شما» نشان میدهد که چگونه رهبران میتوانند با ایجاد تحول در زندگی دیگران و معنا بخشیدن به زندگی خود، دستاوردهایی شگفتانگیز داشته باشند و نقشی ماندگار از خود در جهان باقی بگذارند. وی بر این باور است که در این مسیر رهبران برجسته تمام تلاش خود را صرف بالا بردن خودباوری همکارانشان میکنند، زیرا میدانند کسانی که به خود باور دارند میتوانند کوه را نیز جابهجا کنند.
نویسنده، زندگی را بیشتر شبیه به یک مسابقه دوی امدادی میداند تا دوی انفرادی؛ و پیروزی تیمی را پرمعناتر از پیروزی فردی میداند و خودخواهی را آفت کار تیمی میداند. او در این رابطه مینویسد: «خودخواهی بیشترین چالشی است که یک مربی با آن روبهرو میشود زیرا اکثر بازیکنان مایلند خودشان بهترین باشند تا تیمشان. نتیجه اینکه بازیکنان برجسته بهندرت بهترین تیم را تشکیل میدهند.» وی ویژگی یک عضو خوب تیم و یک رهبر توانا را در این میداند که حاضر باشد برای رسیدن تیم به هدف، باخت خود را بپذیرد.
ماکسول انجام کارها بهصورت گروهی را تنها راه رسیدن به دستاوردها و موفقیتهای بزرگ میداند؛ و از همین روست که بخشی از کتاب به چگونگی مشارکت و شرایط انتخاب شریکان میپردازد. برای رسیدن به مشارکتی موفق و ماندگار لازم است شریکانی همفکر و همارزش برگزید تا بتوان با شتاب بیشتر رویاهای بزرگتری را به واقعیت رساند. چنانچه شریکان، اهداف و ارزشهای مشترکی داشته باشند و از تواناییهای مکمل برخوردار باشند، با ایجاد همافزایی، مشارکتی رشدیابنده و شکوفا را تشکیل خواهند داد.
نکته زیبایی را نویسنده با استعاره از داستان کودکی خود و خرید کفش بزرگتر از پایش، در کتاب آورده است. وی وقتی در مورد گشادی کفش به پدر اعتراض کرد، پدر پاسخی داد که شاید بسیاری از ما نیز از تجربه مشابه کودکی خود به خاطر داشته باشیم: «بله کمی بزرگ است ولی نگران نباش، رشد میکنی و اندازهات میشود.» ماکسول با پندآموزی از این داستان به خوانندگان پیشنهاد میکند که هدفهای بزرگ برای خود تعیین کنید و مینویسد: «شاید حس کنید کمی بزرگ است، ولی نگران نباشید. هر قدمی که برمیدارید، درونشان رشد کرده و همان انسان اثرگذاری خواهید شد که برای آن آفریده شدهاید.»
سازمان فرهنگی فرا امید دارد که خوانندگان با کمک آموزههای این کتاب بتوانند کفشهای گشاد آرزوها و هدفهای بزرگ خود را بپوشند و همراهان همفکر و همارزش خود را بیابند و با معجزه رهبری خود، در پی ساختن جهانی عاری از پلیدی، گامهایی بلند بردارند.