فرازهایی از کتاب:
* تعدادی پرشمار از پژوهشها نشان میدهند که زنان آنچه را برای رهبری موفق در عصر اطلاعات نیاز است، در ذات خود، بسیار دارند.
* برخلاف زنان نسلهای پیش که تنها الگوی مردان رهبر را دیده بودند، زنان هزاره سوم تمایل بالایی به رهبری دارند.
* هرچند هنوز حتا دو دهه نیست که به قرن بیستویکم پا گذاشتهایم، اما فناوری باعث انتقال قدرت از سازمانها به افراد، بازسازی سازمانها، تغییر شکل صنایع، ظهور و گسترش حرکتها و جنبشهای سیاسی و مدنی، و تغییر همیشگی روش انجام کسبوکارها شده است.
* ویژگیهایی که زمانی بهعنوان صفات زنانه شناخته میشد، لازمه فرهنگ باز و مشارکتی است که امروزه کسبوکارها برای بقا و پیشرفت خود، به آنها نیاز اساسی دارند.
* ساختارهای مدیریتی سلسلهمراتبی و بوروکراتیک در حال مرگ هستند و فرمهای سنتی رهبری نیز همراه با آنها میمیرند.
* امروز که هیچ رهبری نمیتواند خود بهتنهایی موفق شده و یا حتا در عرصه باقی بماند، همکاری و همراهی با دیگران کلید راهیابی به آیندهای مطمئن است و این، یکی از صفات سبک رهبری زنان است.
* گذشت آن روزهایی که رهبران جدی و خشک، از فراز هرم مدیریتی سازمان، قوانین و فرمانهای خود را صادر می کردند و انتظار داشتند دنیا بر وفق مراد آنها بچرخد.
* یافته های پژوهشی در مجله مدیریت هاروارد نشان می دهند که زنان در توانایی جلب همکاری، الهامبخشی و انگیزهبخشی به دیگران، قدرتمندانه ارتباط برقرار کردن، و ایجاد اهداف بلندمدت، نسبت به مردان برتری دارند.
* زنان هزاره سوم، از زنان پیش از خود بهتر آموزش دیدهاند، خوشبینتر هستند و اعتمادبهنفس بالاتری دارند. آنها آمادهاند تا هر صخرهای را تصرف کرده، و در هر بخش از جامعه، در قامت رهبر قد علم کنند. آنها پرورشیافتهی عصر دیجیتال هستند که میدانند چه میخواهند و بهطور طبیعی از مهارتهای لازم برای رهبر شدن بهرهمند هستند.
* ویژگیهایی که بهطور سنتی زنانه تلقی می شده اند، حال محور رهبری موفق مدرن بهشمار میروند.
* بر پایه پژوهش ها، پیشبینی میشود که تا سال 2040، زنان یکسوم مدیران عامل شرکت های بزرگ را شامل شوند.
مقدمه ناشر:
پرداخته کن خانه، هین نوبت ما آمد
در سالهای اخیر، اندیشمندان بزرگی به تحولات چشمگیر در آیندهی اقتصاد جهان و مدیریت سازمانها اشاره داشتهاند. این بزرگان، منسوخ شدن سبکهای سنتی رهبری و مدیریت را پیشبینی کرده و روی آوردن به سبکهای نوین را لازمه دوام و پیشرفت سازمانها و کسبوکارها دانستهاند. برای نمونه، گری همل در کتاب «آینده مدیریت» اظهار میکند: "اکنون در طلیعه جامعهای پسامدیریتی قرار داریم. پیشرفت واقعی در مدیریت نیازمند انقلاب و پارادایمشیفت است".
کارساز نبودن پارادایم «فرمان دادن و کنترل کردن» در سازمانهای تخت امروزی، که بهشدت نیازمند اندیشه خلاق کارکنان هستند؛ و جایگزین شدن پارادایم «مدیر در نقش مربی، و توانمندسازی کارکنان توسط مدیر»، که بستر مناسبی برای پرورش ذهنهای نوآور است، اساس این پارادایمشیفت را تشکیل میدهد. به این ترتیب ما شاهد فروریزی سازمانهای سلسلهمراتبی و در پی آن، پایان یافتن دوران سبکهای رهبری یکسویه و آمرانه؛ و برآمدن سازمانهای شبکهای و مجازی و رونق گرفتن سبکهای رهبری مشارکتی و پرورشی می باشیم.
بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که ویژگیهای شخصیتی که بیشتر به زنان نسبت داده میشوند، با سبکهای مناسبِ رهبری برای سازمانهای مدرن امروزی سازگاری بیشتری دارند. برای مثال، تام پیترز در کتاب «بازانگاری» مینویسد: "زنان قابلیتهای ویژهای دارند که بهشدت مناسب نیازهای اقتصاد سده بیستویک است." و یا وارن بنیس که صاحبنظر بنام در زمینه رهبری است، در کتاب «مديران كهنهكار، زمانهاي نو» چنین مینویسد: "من قبول دارم كه در دهه آينده، صفات زنانه در بين رهبران بيشتر خواهان پيدا ميكند؛ اما از اينكه بگويم تقاضا براي رهبران مونث بيشتر خواهد شد اكراه دارم. زيرا نميخواهم هيچكس جنبه زنانه وجودم را از من بربايد. بسياري از رهبران مرد كه من آنها را ميستايم، كساني هستند كه جنبه زنانه وجود خود را بهتمامي بروز ميدهند." همه این گفتهها، نوید این را میدهند که آنچه شاید تا به امروز بازدارندهی زنان از دستیابی به جایگاههای مدیریت ارشد سازمانها بوده، امروز به نردبام پیشرفت آنان تبدیل شده است. و سزاوار است که در این زمانه، زنان نیز قدم پیش نهاده و نوبت خود پاس دارند؛ آنچنان که مولوی میگوید:
سر مپیچان و مجنبان که کنون نوبت توست
بِستان جام و درآشام که آن شربت توست
کرستین استوارت، نویسنده کتاب «نوبت ما»، خود از زنانی است که پلههای ترقی را از ردههای پایین سازمانی درنوردیده و در سازمانهای بزرگی چون توییتر، عهدهدار مشاغل مدیریتی در بالاترین سطوح سازمانی شده است. وی در این کتاب، به تشریح دگرگونیهای ژرفی که در اقتصاد دانشبنیان کنونی روی داده است میپردازد؛ و با استناد به دستاوردهای پژوهشهای معتبر جهان، تناسب ویژگیهایی که بهصورت سنتی به زنان نسبت داده میشود را برای مدیریت و رهبری سازمانهای امروزی بیان میکند.
سالهاست که اصطلاح «سقف شیشهای»، بهعنوان مانعی برای رسیدن زنان به سطوح بالای سازمانها، مطرح میباشد. در این کتاب با اصطلاح دیگری به نام «صخره شیشهای» آشنا میشویم. صخرههای شیشهای کمینگاههایی هستند که در روزهایی که احتمال ناکامی در کارها بالاست، بر سر راه مدیران و رهبران قرار میگیرند. در چنین زمانهایی که اوضاع بر وفق مراد نیست و بدنامیِ ناکارآمدی، مدیران را تهدید میکند، معمولا رقابتها بر سر گرفتن جایگاههای بالای سازمانی کم میشود و درخواست برای نشستن بر صندلی مقامهای بلندپایه کاهش مییابد. در چنین اوضاعی است که شانس زنان برای دستیابی به ردههای بالای سازمانی افزایش مییابد. نویسنده در این باره مینویسد:
در خلال دورانهای دشواری که شانس شکست در بالاترین حد است، احتمال آنکه زنان به قدرت برسند بالاتر است. به عبارت دیگر، زنانی که تلاش میکنند سقف شیشهای را بشکنند، اغلب خود را بر لبه پرتگاه صخره شیشهای مییابند که خطر افتادن از آن هم کم نیست.
نویسنده که خود از جمله کسانی است که در کارراهه خود، تجربه قرار گرفتن بر بالای صخرههای شیشهای را داشته است، در کتاب شرح میدهد که چگونه با همکاری، همدلی، پیاده¬سازی فرهنگ باز و مشارکتی در سازمان و بهکارگیری سبکهای نوین مدیریتی توانسته است با همراهی همکارانش از فراز صخره شیشهای اوج گیرد و سازمانش را بر بلندای پیروزی بنشاند.
سازمان فرهنگی فرا، خواندن این کتاب را به همه زنان و مردانی پیشنهاد میکند که قصد اداره سازمانهای امروزی را دارند. امید است که در سازمانهای کشورمان به هر آنکس که رویای پرواز دارد، بیهراس از سقفها و صخرههای شیشهای، بال پریدن داده شود تا به آنچه گوته میگوید عمل کرده باشیم:
تنها دو میراث ماندگار است که میتوانیم به فرزندانمان بدهیم: اولی ریشه، و دومی بال.
دکتر فریبا لطیفی
مدیرعامل
شناسنامه کتاب:
• نويسنده: کرستین استوارت (معاون شرکت توییتر)
• مترجم: دکتر پرستو معین الدینی
• تعداد صفحات: 186
• چاپ اول: 1396
• شابک:1-46-6092-600-978
• قطع: رقعی
• جلد: شوميز
• حامی فرهنگی: شرکت تام ایران خودرو
• قیمت: 15000 تومان
تلفن سفارشات 88880700 الي 88880702
https://t.me/sazmanefara
|